رابطه با جنس مخالف

[كيوان]

سلام خسته نباشين.
من سه سال قبل قبول شدم دانشگاه.خيلي ادم مثبتي بودم هم اتاقيام منو با رابطه با جنس مخالف اشنا كردن چند تا رابطه داشتم حضوري نبود اولاش فقط چت وتلفني حرف زدن بود.بعد با يه نفر ديگه اشنا شدم و از نزديك ديدم .بعد اون رابطه كه فقط يه دست دادن ساده بود ويه كافه .معذب شدم بعد يه مدت بايه دختري دوست شدم خودش ساده بود ولي واسطه اشنايي ما دوست صميمي و هم اتاقيش بود تو دانشگاه اون خيلي ابديده بود ومنم ميخاستم بيشتر با اون باشم تا دوست دخترم .چون هم خوشكل بود خدايي هم يه زبوني داشت كه به عمرم نديده بودم دختره ميگفت دوست دخترتىو ول كن من باهاتم .حتي دوست دخترم تو اتاق بهم زنگ ميزد اون گريه ميكرد كه من حرف نزنم .بعد يه مدت دستش برام رو شد كه كل شهروسركار گذاشته .به خودم تلقين كردم كه ازش خوشم نمياد ديگه .الان مشكلم اينه كه عادات اونو گرفتم كه اصلا خوب نيس زبونم همه چيم شده مثل اون چند شخصيتي شدم مثل اون ودارم صدمه ميزنم به اطرافيانم كارم شده وابسته كردن دخترا و وشكست عشقي وارد كردن بهشون .نميتونمم ترك كنم ممنون ميشم راهنمايي كنين چجوري برگردم به خودم.ممنووووون ميشم راهنمايي كنيد

[رزمریم]

سلام خسته نباشين.
من سه سال قبل قبول شدم دانشگاه.خيلي ادم مثبتي بودم هم اتاقيام منو با رابطه با جنس مخالف اشنا كردن چند تا رابطه داشتم حضوري نبود اولاش فقط چت وتلفني حرف زدن بود.بعد با يه نفر ديگه اشنا شدم و از نزديك ديدم .بعد اون رابطه كه فقط يه دست دادن ساده بود ويه كافه .معذب شدم بعد يه مدت بايه دختري دوست شدم خودش ساده بود ولي واسطه اشنايي ما دوست صميمي و هم اتاقيش بود تو دانشگاه اون خيلي ابديده بود ومنم ميخاستم بيشتر با اون باشم تا دوست دخترم .چون هم خوشكل بود خدايي هم يه زبوني داشت كه به عمرم نديده بودم دختره ميگفت دوست دخترتىو ول كن من باهاتم .حتي دوست دخترم تو اتاق بهم زنگ ميزد اون گريه ميكرد كه من حرف نزنم .بعد يه مدت دستش برام رو شد كه كل شهروسركار گذاشته .به خودم تلقين كردم كه ازش خوشم نمياد ديگه .الان مشكلم اينه كه عادات اونو گرفتم كه اصلا خوب نيس زبونم همه چيم شده مثل اون چند شخصيتي شدم مثل اون ودارم صدمه ميزنم به اطرافيانم كارم شده وابسته كردن دخترا و وشكست عشقي وارد كردن بهشون .نميتونمم ترك كنم ممنون ميشم راهنمايي كنين چجوري برگردم به خودم.ممنووووون ميشم راهنمايي كنيد

سلام به سایت مشاور خوش اومدید

چیزی که به نظر من رسید با توجه به متنی که نوشتید

این هست که شما هنوز خودتو نشناختی و هنوز نمیدونی که چطوری باشی بهتره!

اینو با توجه به این میگم که شما نوشتی دوستام منو آشنا کردن، تحت تاثیر اون دختر قرار گرفتم، زبون بازی دخترخانم شما رو جذب کرد...

اینا نشون میده شما شخصیتی دارید که به شدت از دیگران تاثیر میگیره و خیلی راحت دیگران میتونن بهش هدف بدن بدون اینکه بدونه کارش درسته یا نه!

شما اول کار باید به یه خودآگاهی برسی و ببینی چی تو زندگیت از همه مهم تره..اصن چی میخوای از زندگی؟!؟؟!!

اونوقت دیگه رفتار یا شخصیت دیگران یا حرفاشون به راحتی نمیتونه شما رو تحت تاثیر قرار بده و اینجوری زندگی شما رو بهم بریزه

شما شی نیستی که هرکسی هرچی گفت همون حالت رو به خودت بگیری

قدرت تصمیم و انتخاب داری و باید بدونی چی برات درست تره.

پس اول به یه خودشناسی برس و یه محدوده برا خودت مشخص کن با یه سری فاکتورها که بشه خط قرمزت تا هرکسی رو به محدودت راه ندی.

و همیشه تو روابط با دیگران خوب دقت کن ببین حرفی که میزنن چقدر درسته چقدر اشتباهه

اگر واقعا کسی با خودت اون رفتار رو داشته باشه خوشت میاد؟ دوس داری چه برخوردی بکنی؟

قرار نیست چون اکثریت به یه چیز رای میدن پس حتما اون چیز درست باشه...حتی گاهی میشه میبینی خودت تنها به یه چیز اعتقاد داری و حتما هم درسته...پس نباید به خاطر نظر دیگران ازش دست بکشی

گفتید که چطوری برگردم به خودم؟ این خودی که شما میگید به چه صورت بوده؟ خودی که به راحتی از حرف هم اتاقیاش تاثیر گرفته؟

به نظرم اون خود شما خیلی متزلزل بوده

باید یه خود قوی و با ثبات تشکیل بدید که دیگه با هر حرف و رفتار دیگران اینجوری از هم نپاشه

[قیامت]

میخوام یه چیزی بهش بگم باز میخوای بتوپین رو من که چرا اینو گفتی
خون جلو چشامو گرفته از دست این تاپیکا

[fateme.68]

دوست گرامی شما مشکلتون این هست ک ثبات شخصیت نداشتین از اول
و اگه پسر بچه مثبتی بودی برای این بود ک اب ندیده بودی ک زیرابی بری.
مشکل اصلی شما حل بشه همچی حل میشه
الان تنها راه اینکه شخصیت فعلی ک الگوبرداری کردی دور کنی از خودت اینه ک ی الگو دیگه پیدا کنی ک این فقط ی مسکن هست و درمان نیست
به فکر درمان باشید.

فرستاده شده از LG-D855ِ من با Tapatalk